«معینیکرمانشاهی» یکی از بازماندگان شعر و ادب پارسی بود که طبیعتا فقدانشان ضایعه بزرگی، هم برای شهر ما، کرمانشاه و هم ضایعه بزرگی برای کشورمان ایران است. حضور ارزشمندشان برای موسیقی این سرزمین گرانقدر بود و فقدانشان بار سنگینی بر قافله ادب و هنر ایران گذاشت؛ آنهم در این وانفسای قحطالرجال. دریغا و دردا که قدر مفاخر ملی، در دوران حیاتشان دانسته نمیشود؛ بهخصوص کسانی همچون «معینیکرمانشاهی» که در راه ارتقای فرهنگ و ادب قدمهای ارزشمندی برداشتند.
بزرگان و مفاخر این مرزوبوم یکبهیک از بین میروند. بیآنکه آب از آب تکان بخورد؛ بیآنکه قدر آنها را بدانیم؛ بیآنکه برکت حضور بودنشان را در صحنه فرهنگ و ادب کشور درک کرده باشیم. عبدالحسین زرینکوب رفت، زریاب خویی رفت، اخوانثالث و شاملو رفتند.
دکتر ایرج افشار را از دست دادیم و دیگر بزرگان هم بر این منوال. آنها هم که هنوز هستند را قدر نمیگذاریم.
شفیعیکدکنیها، محمدعلی موحدها و تنی چند از مفاخر هنوز زنده هستند. آنها همواره در گوشهای جان و عمر خویش را در گرو فرهنگ این مرزوبوم نهادهاند و ما همچنان پنبه غفلت در گوش بیخبر ماندهایم. با قدرناشناسیمان گوهری همچون بهرام بیضایی را رها کرده و از حضور آن گنج روان بینصیب ماندهایم و سعادت برخورداری از آن گنج را به دانشگاه برکلی و آمریکا سپردهایم. دریغا و دردا. چراغی که به خانه رواست... .